به گزارش خبرگزاری مهر، پنجمین نشست از سلسله نشست های چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی با موضوع «انقلاب اسلامی و توسعه علوم اسلامی» در تالار امام مهدی (عج) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و با ارائه حجت الاسلام مجتبی الهی خراسانی عضو هیأت علمی گروه آموزشی فقه و مبانی اجتهاد و دبیری علمی حجت الاسلام سید مهدی مجیدی نظامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجت الاسلام مجیدی نظامی با اشاره به چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و لزوم بررسی دستاوردهای انقلاب در خصوص توسعه علوم اسلامی با حدیثی از رسولخدا صلی الله علیه و آله سخن خود را آغاز کرد و گفت: با پیروزی انقلاب و وزیدن نسیم رحمت الهی و لزوم استفاده از فرصت ها جهت بالندگی و رشد انقلاب؛ بر لزوم محاسبه عملکرد خود در قبال انقلاب و کارهای بایسته ای که باید انجام میشد و در آینده باید انجام پذیرد تأکید می شود. تعریف علوم اسلامی، وضعیت علوم اسلامی قبل از انقلاب و در چهل سالگی انقلاب، مفهوم توسعه علوم اسلامی و روشمندسازی علوم اسلامی، از سرفصلهای این نشست است.
در ادامه حجت الاسلام الهی خراسانی با اشاره به اهمیت پرداختن به دستاوردهای انقلاب اسلامی در توسعه علوم اسلامی اظهار کرد: این انقلاب، تنها انقلابی است که با نیروی محرکه دین آغاز شد در حالیکه در تلقی برخی این بود که دین عامل ایستایی است که مقابل ایده انقلاب اسلامی بود. از سوی دیگر با استفاده از محملهای فرهنگی خاصی که منجر به توسعه مفاهیمی همچون جهاد، شهادت، امر به معروف در حوزه فقه تا مفاهیمی در حوزه تفکر سیاسی مثل نفی سبیل، نفی سلطه، ولایت فقیه و… در فقه سیاسی داشت. لذا طبیعی است که تغییراتی هم در این حوزه بجا گذارد.
وی با اشاره به کاربردی شدن دانش در این تحول گفت: از یک منظر کاربردی شدن دانش، مداخله در حوزه های زندگی است علاوه بر این مهمترین اثربخشی آن به طور معکوس بر حوزه های علم خواهد بود. چرا که علوم اسلامی فرصت پیدا کرد خود را محک زده، قدرت خود را در واقع نشان دهد و در مقابل رقبایی همچون لیبرالیسم اقتصادی، لیبرالیسم سیاسی و… توانایی خود را ظاهر سازد. آزمون پذیری در صحنه عمل و میزان ارتباط با جامعه از دیگر آثار مهم این دوره بود چرا که تا قبل از این در عرصه وسیع امتحانش را جز موارد خاص شخصی نداده بود.
عضو هیئت علمی گروه آموزشی فقه و مبانی اجتهاد ضمن بیان خلأ ایجاد شده در بسیاری از حوزه ها به دلیل وجود تنها نظریات پایه، گفت: چارچوب عملیاتی این نظریات مبهم یا جدید بود که باید حوزه علمیه به نحوی پاسخگوی آن میبود مثل امر به معروف، نهی از منکر و نفی طاغوت که در اینجا مباحث نوینی همچون تلاش برای تحقیقات کاربردی مطرح شد و اولین تجربه آن در تدوین قانون اساسی نمود داشت که به عنوان نخستین کار مشارکتی و بین رشته ای انجام شد. در این حین، چند اتفاق مهم رخ داد که شاید خیلی از آن صحبت نشده است، خبرگان ملت جمع شدند تا میثاق ملی را فارغ از نظریات بنیادی علما تنظیم کنند و موظف شدند در سطح کاربرد اجتماعی همفکری کنند علاوه بر این معلوم شد که مهارتهای لازم در اختیار گروه علمای علوم انسانی است که در برخی مسائل اهل نظر بودند لذا همه متخصصین عرصه ها در تدوین قانون اساسی مشارکت داشتند.
وی گفت: البته مواردی مانند فشار زمانی، احساس نیاز اجتماعی و درونی، ساخت اجتماعی، جمع گرایی و میل به کار تشکیلاتی و دستیابی به کار جمعی از عوامل موثر در به ثمر رسیدن این موضوع بود در غیر این صورت با ورود به بازیهای آکادمیک به بن بست و فرسایش کشیده میشد.
معاون سابق آموزشی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی اظهار کرد: اینها باعت میل درونی در حوزه شد که آن را می توان نقطه عطف رنسانس علوم اسلامی دانست تا ارزش خود را بیابند و مجدد به بررسی مبانی و مقایسه آنها پرداخته و با قابلیت کاربردی هرکدام به بحث در آن زمینه پرداخته و به سمت مدیریت دانش همانند عرصه های جدید دانشنامه نویسی، اصطلاحنامه ها فرهنگنامه ها و هدایت شوند. در هر رنسانس علمی خودشناسی و بازشناسی بر اساس نیاز زمان، مهم است و طبقه بندی همه داشته ها، بازخوانی و بسیج آنها و نشانه گذاری عناصر دانش همه از لوازم آنهاست.
وی ادامه داد: مجموعه تحرکات وقتی از بیرون رصد شود بسیار کار آمد خواهد شد. حتی در مراحلی نیاز آفرینی شود چراکه باعث میشود از موضع واکنشی به سمت ترسیم آینده و موقعیت خود در آن بپردازد. این از مهمترین مفاهیم توسعه ای علوم اسلامی در عصر بعد از انقلاب است. بخصوص در حوزه تامین منابع دانشی مراکز علمی قوی همچون پژوهشکده مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی وISC در حال انجام ماموریتهای خود هستند که بایستی به این نکته توجه داشت؛ هرچه مقیاسش وسیعتر، امکانات بیشتر برای تحرک علوم دارد.
وی افزود: در این بازه زمانی بود که فقها خود را در کانون نیازها دیدند لذا نه فقط پاسخ سوالات قدیم را باید می دادند بلکه بایستی با مختصات زندگی جدید آنها را بررسی و جواب می دادند. در این مواجه که در ابعاد ملی رخ داد، مواجهه جدی با زیست اجتماعی، نیز اجرایی شد چرا که باید برای همه رشته ها همچون فلسفه تضمین شود. جاذبه این کنش برای ملتهای آزاد سبب توسعه روابط با انقلاب اسلامی شد از این رو حوزههای علمیه ایران زودتر از حوزه های غنی لبنان و عراق، وارد ارتباطات بین المللی شدند. در اینجا آشنایی با نیازهای جهانی همچون سکوی پرش برای مراکز علمی است.
رئیس میز «توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی» ترجمه را بخش مهمی از این تمایل عنوان و بیان کرد: بیشتر غیر ایرانی ها بودند که بخصوص در آثاری که کمترین فاصله با نیازهای اجتماعی با ادبیات روزآمد (مثل شهید مطهری) داشت به این نهضت روی آوردند. از طرفی پیشتر، حوزه ها با واسطه این دانش را منتقل می کردند اما حالا بدون واسطه و حتی در بخشهایی فراتر رفتند تاجاییکه به تحصیل رشته های علوم انسانی پرداخته و درآن صاحب نظر شدند. با کم شدن این فاصله کم کم، موج سوم افراد بین رشته ای راه افتاد و در ادامه با شروع تحقیقات مضاف یا بین رشته ای موج چهارم شکل گرفت مثل فقه هنر و فقه فرهنگ و فقه تقنینی، همچنین در فلسفه هم به همین منوال ادامه یافت.
نظر شما